آرامش ...
هنر نپرداختن به انبوه مسائلی ست
که حل کردنش سهم خداوند است ...
آرامـــــــ ــ ــ ـــ ـــ ـــ ـــ ♥ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ــــــش
این مرد خود پرست
این دیو، این رها شده از بند مستِ مست
ایستاده رو به رو ی من و خیره در منست .
گفتم به خویشتن
آیا توان رستنم از این نگاه هست؟
مشتی زدم به سینه ی او ،
ناگهان دریغ
آیینه ی تمام قد رو به رو شکست
منــم که شهــره ی شهرم به عشـــق ورزیدن
منـم که دیــده نیالــوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافـریست رنجیدن
مــــــ ــا نـ ـــخـ ــواهـ ـیــ ـم رنــ ــــجیــــد . . .
پدر خیال می کرد آدم وقتی
در حجره خودش" تنها " باشد تنهاست
نمی دانست که " تنهایی " را فقط در شلوغی می شود حس کرد
یه وقتایی
دلم می خواد . . .
یکی از پشت سر چشمامو بگیره و
ازم بپرسه اگه گفتی من کی ام ؟؟
منم دستاشو بگیرم و بگم :
هرکی هستی فقط بمون . . .
خیلی تنهام
خیـلـ ـــ ـی تنـــ ــــــــ ـــــــــــــ ـــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــ هام
.: Weblog Themes By Pichak :.